کد مطلب:369966 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:409

41 - ترک احسان نابجا - حق گویی و تحمل مشقت
 بسم الله الرحمن الرحیم

والافضال علی غیر المستحق والقول بالحق وان عز

احسان در جای شایسته 

خواسته حضرت علی بن الحسین علیماالسلام در این قطعه از دعای شریف مكارم الا خلاق این است كه مسلمانان احسان ابتدایی را به كسانی كه استحقاق واهلیت ندارند ترك گویند، همچنین دعا می كند كه مسلمانان همواره سخن حق بگویند، هر چند مشقت بار و سنگین باشد. با عنایت خداوند بزرگ این دو خواسته امام سجاد (ع ) موضوع سخنرانی امروز اسست . افضال به معنای احسان ابتدایی است و شامل تمام عطایای مالی و گذشتهای اخلاقی ، حتی عفو و اغماض ولی خون از قصاص قاتل نیز می گردد. هدف امام سجاد (ع ) در این قطعه از دعا جلب توجه مسلمانان به این نكته است كه احسان ابتدایی عملی است بسیار پسندیده و ماءجور به شرط آنكه در جای شایسته واقع شود و اشخاصی كه استحقاق و اهلیت دارند مشمول آن قرار گیرند، و لازم است افراد متدین از احسان بی مورد و نابجا خودداری كنند، چه ممكن است این عمل در مواقعی گناهانی را ببار آورد و منشاء پاره ای از مفاسد و اختلالات گردد و در اینجا برای روشن شدن مطلب ، بعضی از موارد، توضیح داده می شود.

احسان به انگیزه انسانیت 

یك نفر با چهره غمگین و زبانی التماس آمیز به مسلمانی مراجعه می كند و می گوید من و زن و فرزندان خردسالم امشب غذا نداریم و باید گرسنه به سر بریم ، احسان كن ، تفضل نما، و نیاز امشب ما را برطرف ساز. دروغ می گوید و استحقاق ندارد. او فردی است متمكن و مصارف بیش از یك سال خود و زن و فرزند خویش را پول نقد در اختیار دارد. ولی شخص مسلمان روی عواطف اسلامی گفته او را باور می كند و به قدر كافی به وی كمك می نماید. اگر می دانست دروغ می گوید و استحقاق ندارد هرگز چیزی به وی نمی داد گرچه كمك او بی مورد و نابجا بوده ولی این قبیل پرداختها كه در موارد محدود و معدود انجام می شود فساد اجتماعی به بار نمی آورد و چون پرداخت كننده به انگیزه انسانی و به قصد نوعدوستی به این كار دست زده است از جهت روانی و معنوی بی بهره نخواهد بود و این نكته در حدیث آمده است :

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : اصطنع الخیر الی من هو اهله و الی من من لیس باهله ، فان اصبت اهله فهو اهله و ان لم تصب اهله فانت من اهله .(221)

رسول اكرم (ص ) فرموده است : نیكی كن به كسی كه اهل نیكی است و به كسی كه اهل آن نیست ، اگر خیر و نیكیت به فرد شایسته نیكی رسید تو درك واقع نموده ای و اگر نیكیت به اهلش نرسید تو با عمل نیكی كه انجام داده ای اهلیت كار نیك را به دست آورده ای .

تبدیل فضیلت به رذیلت 

اندازه گیری مصارف مالی در هر مورد از جمله شرایط اساسی در اهلیت و استحقاق است . اگر كسی به عنوان عمل خیر در صرف مال ، زیاده روی كند و بیش از اندازه پرداخت نماید به اسراف گراییده و مشمول دعای امام سجاد (ع ) است و باید آن را ترك گوید، نه تنها در مورد مال بلكه در سایر خلقیات حمیده نیز اندازه گیری لازم است و اگر در حد و اندازه رعایت نشود، فضیلت به رذیلت مبدل گردد و امام عسكری علیه السلام ضمن حدیثی چند مورد را بیان فرموده است :

ان للسخاء مقدارا فان زاد علیه فهو جبن وللقتصاد مقدارا فان زاد علیه فهو بخل و للشجاعة مقدارا فان زاد علیه فهو تهور . (222)

سخاوت اندازه ای دارد و اگر از آن حد بگذرد اسراف است ، حزم و احتیاط اندازه ای دارد و اگر از حدش بگذرد ترس است ، اقتصاد و میانه روی حدی دارد و اگر از آن حد تجاوز نماید بخل است ، شجاعت اندازه ای دارد و اگر از آن اندازه بگذرد تهور است .

عن علی علیه السلام قال : من كان له مال فایاكم و الفساد، فان اعطاه فی غیر حقه تبذیر و اسراف . (223)

علی (ع ) فرموده است : كسی كه مال دارد از فساد بپرهیزد كه اعطای مال در غیر حقش تبذیر و اسراف خواهد بود .

آزمودن و بخشش 

مهمتر از امر مال و صرف نابجا و بی مورد آن عفو و اغماضهایی است كه در زمینه مكارم اخلاق انجام می شود. از جمله بخشیدن كسی است كه به شما ستم نموده است : العفو عمن ظلمك . این عفو و اغماض بسیار ممدوح و پسندیده است به شرط آنكه فرد مورد عفو، استحقاق و شایستگی داشته باشد، از عفو و اغماض حقشناسی كند، خویشتن را اصلاح نماید، و مراقب باشد كه از آن پس دگران مورد تعدیش قرار نگیرند. اما اگر شخصی كه به شما ظلم كرده پست و فرومایه باشد، عفو و بخشش را به ضعف شما و قدرت خودش تفسیر می نماید، و از آن پس بر تجری خویش می افزاید، چنین عفوی ناپسند و مذموم است ، و در مجلد اول ، سخنرانی دوازدهم ، بعضی از روایات اسلامی در این باره ذكر شده است . علی (ع ) سوء تاءثیر كرامت خلق را در فرومایگان و افراد لئیم و پست با عبارتی كوتاه بیان فرموده است :

الكرامة یفسد من اللئیم بقدر ما یصلح من الكریم .(224)

كرامت خلق و گذشت بزرگواران در افراد فرومایه و لئیم همان قدر اثر منفی می گذارد و فساد به بار می آورد كه در وجود افراد كریم اثر مثبت دارد و مایه اصلاح می گردد.

افراد بزرگوار و كریم النفس پیش از آنكه ظالم خود را مورد عفو قرار دهند لازم است به گونه ای او را بیازمایند یا از چگونگی اندیشه و افكارش قرار دهند لازم است به گونه ای او را بیاموزند یا از چگونگی اندیشه و افكارش تحقق نمایند، اگر لایق است از وی بگذرند و اگر استحقاق و اهلیت نداشت زمینه مجازاتش را فراهم آورند تا بر اثر عفو نابجا و بی مورد، ستمكاری را آزاد نگذارند و مردم را به ظلمهای تازه ای گرفتار ننمایند. جالب آنكه اگر افراد كریم النفس شخص ظالمی را ببخشند كه شایسته عفو و اغماض بوده ، علاوه بر عز دنیوی و محبوبیت نزد مردم ، در قیامت نیز از فیض رحمت باری تعالی به پاداش عفوی كه در دنیا نموده اند برخوردار می گردند، اما اگر كسی را مورد عفو قرار دهند كه استحقاق و شایستگی نداشته است در دنیا عزی نصیبشان نمی شود و در آخرت نیز از رحمت خداوند بهره ای نخواهند داشت .

شناخت افراد در عمل خیر و شر 

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : یا مفضل ! اذا اردت ان تعلم الی خیر یصیر الرجل ام الی شر انظر این یضع معروفه فان كان یضع معروفه عند اهله فاعلم ان یصیر الی خیر و ان كان یضع معروفه عند خیر اهله فاعلم انه لیس له فی الاخرة من خلاق .(225)

امام صادق (ع ) فرمود: ای مفضل ! اگر خواستی بدانی گردش كار یك مرد به خیر است یا به شر، ببین عمل خوب و معروف خوب خود را كجا و در چه مواردی قرار می دهد بدان كه در خیر و خوبی است و اگر معروف خود را نااهل به كار می برد بدان كه در آخرت برای او نصیبی نخواهد بود.

حیات اجتماعی و قصاص 

در اسلام برای كسی كه عمدا انسانی را به قتل می رساند مجازات اعدام مقرر گردیده است .قاضی شرع در محكمه قضا تمام ابعاد جرم و شرایط قتل عمد را بررسی می كند، موقعی كه قتل را مشمول قانون قصاص در اختیار ولی خون قرار می دهد. ممكن است كشتن قاتل برای بازماندگان مقتول موجب تسلی خاطر گردد ولی به صریح قرآن شریف جعل قانون قصاص برای حفظ حیات مردم و به منظور عبرت گرفتن اهل شرارت و عناصر ناراحت است تا فكر قتل در سر نپرورند و دست خود را به خون بیگناهان نیالایند.

و لكم فی القصاص حیوة یا اولی الالباب لعلكم تتقون . (226)

ای خردمندان ! حیات جامعه در قصاص است تا جنایتكاران از قانون اعدام عبرت بگیرند و از ریختن خون بیگناهان پرهیز نمایند. نكته جالب توجه در قانون قصاص اسلام این است كه اولا، اجرای حكم اعدام در عهده دولت نیست بلكه پس از صدور حكم قصاص ، قاتل در اختیار ولی خون قرار داده می شود و اوست كه می تواند حكم قصاص را درباره قاتل اجرا نماید. ثانیا، ولی خون ملزم نیست حتما قاتل را اعدام كند بلكه می تواند او را ببخشد، می تواند دیه مقتول را بگیرد و آزادش نماید، و می تواند او را اعدام كند.

تفاوت روحیه مجرمین در قتل 

می دانیم افرادی كه مرتكب قتل می شوند و محكوم به اعدام می گردند از نظر روحیه و طرز تفكر متفاوت اند، بعضی در كشتن افراد و ریختن خون بی گناه جسور و بیباك اند، نه تنها از قتل نفس ، متاءثر و متاءلم نمی گردند بلكه از عمل جنایی خود احساس خشنودی و رضایت خاطر می نمایند. اما بعضی علاوه بر اینكه در اندیشه قتل بی گناه نیستند و فكر جنایت در سر نمی پرورند از شنیدن خبر قتل بی گناه ناراحت و نگران می شوند و از اینكه ناروا خونی به زمین ریخته شده افسرده دل و آزرده خاطرند. نمی توان گفت این دو قاتل از نظر ارتكاب جرم و تهدید حیات جامعه یكسان اند .قاتل اول فردی است آدمكش و جنایتكار، وجود او حیات انسانها را تهدید می كند و مردم با بودن او احساس ایمنی نمی نمایند و اگر موقعی بر اثر قتل بی گناه در محكمه محكوم به اعدام گردد، جامعه قتل او را استقبال می كند و با اعدام او از پریشان فكری رهایی می یابد. اما قاتل دوم جنایتكار نیست ، او در یك لحظه تحت تاءثیر خشم شدید قرار گرفته ، خود را نگه نداشته ، و بر اثر شدت هیجان ، تلفنی كه در كنار دستش بوده برداشته و با شدت بر سر طرف خشم خود كوبیده و او بر اثر این ضربه كشته شده است .فایده آزادی قانونی ولی خون از این نظر بسیار مهم و شایان ملاحظه است ، او از طرفی با اختیاری كه دارد می تواند قاتل جنایتكار را اعدام كند، او را از میان ببرد، و با این عمل حیات مردم را از ناامنی و خطر برهاند، و از طرف دیگر می تواند قاتلی را كه بر اثر خشم موقت مرتكب قتل گردیده و در محكمه قضای اسلامی به اعدام محكوم شده و اما وجودش برای حیات جامعه زیان ندارد مورد عفو و اغماضش قرار دهد، او را ببخشد، و آزادش نماید. خداوند در آیه قصاص اولوالالباب را مخاطب ساخته و فرموده است :

نظر عقلا در عفو یا قصاص 

در قانون قصاص ، حیات جامعه مورد نظر است . شاید از خطاب به عقلا و خردمندان ناظر به آزادی قانونی اولیای خون در اعدام قاتل یا عفو و اغماض از قتل او باشد، گویی خداوند تشخیص مصلحت قصاص یا عفو قاتل را به عهده عقلای هر محل گذارده تا مراقب تصمیمهای اولیای خون باشند و مصلحت محیط را به آنان القا نمایند، در موردی كه جنایتكار خطرناك محكوم به اعدام گردیده ممكن است دوستان قاتل كه خود عناصر فاسدی هستند اطراف ولی خون را بگیرند، با خواهش یا تطمیع یا تهدید از او بخواهند كه جنایتكار را ببخشد و از اعدامش چشم پوشی نماید. عقلا باید پیشدستی كنند، ولی خون را به خطر عفو قاتل متوجه نمایند، و به او بگویند: مبادا او را ببخشی و اگر به چنین امر خطایی دست زدی و او را مورد عفوش قرار دادی آزاد كردی همه مردم از تو ناراضی می شوند و چون با عملت خیانت پیشه ای را بر مردم مسلط ساخته ای مورد خشم شدید آنان قرار می گیری و از این پس زندگانی برای تو در این محیط سخت و سنگین خواهد بود، حتما باید او را اعدام كنی . اگر محكوم به مرگ عنصر بی خطری است و بر اثر خشم یا غفلت مرتكب قتل گردیده ، از ولی خون بخواهند تا او را ببخشد و بدین وسیله در دنیا مهر و عواطف مردم را به خویشتن جلب كند و در آخرت نیز خود را مشمول فیض و رحمت حضرت باری تعالی بنماید.

قاتلی كه جنایتكار نیست 

امام سجاد (ع ) برای نجات یك انسان كه جنایتكار نبوده و ناخواسته مرتكب قتل گردید حداكثر مجاهده را معمول فرمود تا ولی خون او را بخشید و از اعدام رهایی یافت . برای آنكه شنوندگان محترم بدانند نجات انسانی كه جنایتكار نیست و بر اثر پیشامدی مرتكب قتل گردیده تا چه حد از نظر اولیای گرامی اسلام اهمیت و ارزش دارد در اینجا قسمتی از متن حدیث را كه مورد شاهد است به عرض می رساند:

امام سجاد و نجات قاتل 

قال ابو محمد الحسن العسكری علیه السلام ان رجلا جاء الی علی ابن الحسین علیهما السلام برجل یزعم انه قاتل ابیه فاعترف ، فاوجب علیه القصاص و ساله ان یعفو عنه لیعظم الله ثوابه . فكاءن نفسه لم تطب بذلك . فقال علی بن الحسین علیهما السلام للمدعی للدم الولی المستحق للقصاص : ان كنت تذكر لهذا الرجل علیك فضلا فهب له هذه الجنایة و اغفرله هذا الذنب . قال : یابن رسول الله له علی حق و لكن لم یبلغ ان اعفو له عن قتل والدی . قال : فترید ماذا؟ قال : ارید القود .فان اراد لحقه علی ان اصالحه علی الدیة صالحته و عفوت عنه . فقال علی بن الحسین فماذا حقه علیك ؟ قال : یابن رسول الله : لقتننی توحید الله و نبوة محمد رسول الله و امامة علی و الائمة . فقال علی بن الحسین علیهما السلام : فهذا لا یفی بدم ابیك ؟ بلی و الله ، هذا یفی بدماء اهل الارض .

حضرت امام حسن عسكری (ع ) فرمود : مردی حضور علی بن الحسین علیهما السلام شرفیاب شد و شخصی را با خود آورده بود كه گمان داشت او پدرش را كشته است . متهم در محضر امام به قتلی كه مرتكب شده بود اعتراف نمود و با اقرار صریحش لزوم قانونی قصاص تحقق یافت .از مشاهده وضع قاتل و اعترافش برای امام روشن شد كه او مرد جنایتكاری نیست . از فرزند مقتول كه ولی خون بود خواست او را ببخشد تا مشمول اجر بزرگ باری تعالی واقع شود اما دل جوان به این عفو راضی نبود. امام فرمود: اگر به یاد می آوری كه او بر تو حقی دارد به احترام آن حق از او بگذر و آزادش نما. عرض كرد: یا بن رسول الله ! به من حقی دارد ولی ارزش آن حق به قدری نیست كه از خون پدرم بگذرم . فرمود: پس می خواهی چه كنی ؟ گفت : می خواهم قصاص كنم ، اما اگر او مایل باشد حاضرم به احترام حقی كه به من دارد قتل او را با دیه صلح كنم و آزادش نمایم . امام پرسید: حق او بر تو چیست ؟ عرض كرد: او توحید خدا را نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله را و امامت علی (ع ) و دیگر ائمه را به من آموخت . حضرت فرمود: آیا اینها كه به تو یاد داده به قدر خون پدرت نمی ارزد؟ قسم به خدا، آموخته های او به قدر خون تمام مردم روی زمین ارزش دارد.

قال علی بن الحسین للقاتل : افتجعل لی ثواب تلقینك له حتی ابذل لك الدیة فتجوبها من القتل ؟ قال : یابن رسول الله ! انا محتاج الیها و انت مستغن عنها فان ذنوبی عظیمة و ذنبی الی هذا المقتول ایضا بینی و بینه لابینی و بین ولیه هذا. قال علی ابن الحسین علیهما السلام : فتستسلم للقتل احب الیك من نزولك عن هذا التلقین . قال : بلی یا ابن رسول الله . (227)

امام سجاد (ع ) به قاتل فرمود: آیا حاضری ثواب آمرزش توحید و نبوت و امامتی را كه به این شخص آموخته ای به من برگذار نمایی تا دیه خون پدر او را بدهم و تو از قتل نجات پیدا كنی ؟ عرض كرد: یا بن رسول الله ؟ من نیازمند آمرزش خود هستم و تو نیاز نداری ، چون كه گناهان من بزرگ است و گناهی كه در قتل مرتكب شده ام بین من و مقتول است نه بین من و این مرد كه ولی خون است . حضرت سجاد (ع ) فرمود: پس در نظر تو تسلیم شدن برای قاتل محبوبتر از این است كه ثواب آموزشت را از دست بدهی ؟ عرض كرد: بلی یابن رسول الله .

خلاصه امام سجاد (ع ) با ولی خون سخنانی فرمود: سرانجام راضی شد كه قاتل را مورد عفو قرار دهد و از قتلش درگذرد. از این روایت بخوبی روشن می شود كه اگر كسی جنایتكار نیست و مرتكب قتل گردیده اما وجود او حیات جامعه را در خطر قرار نمی دهد شایسته است عقلا و خیر خواهان در نجات او همت گمارند و به پیروی از امام سجاد (ع ) آنقدر كوشش كنند تا حیات انسانی را كه بر اثر رویدادی مرتكب قتل گردیده و از عمل خود سخت پشیمان شده است ، حفظ نمایند. چنین انسانی استحقاق افضال و احسان دارد، شایسته است درباره اش جدیت شود تا از قتل رهایی یابد، قطعا كسانی كه در این امر مداخله می كنند و جدیت می نمایند و همچنین ولی خون كه قاتل را می بخشد در پیشگاه خداوند از اجر بسیار بزرگ برخوردار خواهند بود.

سلب امنیت و عفو نابجا 

اما وساطت برای نجات جنایتكار و عفو انسان قاتلی كه از كشتن مردم خشنود می شود و با بقای او حیات جامعه در خطر قرار می گیرد و از مردم سلب امنیت می شود بسیار ناپسند و مذموم است و چنین عملی در نظر حضرت مولی الموحدین علی علیه السلام ستم كردن به معروف شناخته شده است :

عدل اجتماعی و ترك شفاعت نابجا 

عن علی علیه السلام قال : ظلم المعروف من وضعه فی غیر اهله . (228)

علی (ع ) فرموده : به معروف و عمل خیر ستم كرده است كسی كه آن را نابجا و در مورد غیر اهلش اعمال نماید.

با توضیحی كه به عرض رسید معنای قطعه اول كلام امام سجاد (ع ) در این قسمت از دعای مكارم الاخلاق روشن شد. خواسته حضرت زین العابدین از پیشگاه خداوند این است كه مسلمانان احسان ابتدایی خویش را در مورد كسانی كه استحقاق و اهلیت ندارند ترك گویند و از انجام چنین معروفی خودداری نمایند. احسان ابتدایی نابجا در مورد افراد غیر مستحق از طرفی به فرموده علی (ع ) ظلم به معروف است و از طرف دیگر ظلم به مردم ، زیرا عدل زمانی اجرا می شود و جامعه از فواید آن برخوردار می گردد كه عوامل ضد عدل سركوب گردند، عناصر ستمگر مورد حمایت قرار نگیرند، و كسانی آگاهانه یا ناآگاه راه بیدادگری آنان را هموار نسازند. مثلا اگر جنایتكاری بر اثر قتل بی گناهی محكوم به اعدام گردیده است كسانی به حمایت او قیام نكنند و به گمان آنكه با شفاعت خویش معروفی را انجام دهند، از ولی خون ، عفو قاتل را نخواهند و موجبات آزادیش را فراهم نیاورند چه آنكه آزاد ساختن جنایتكار بیباك به خطر انداختن حیات جامعه و برهم زدن امنیت فكری و آرامش خاطر مردم است .

ترحم بر پلنگ تیز دندان ستمكاری بود بر گوسفندان از این رو امام سجاد (ع ) ترك احسان ابتدایی را به افراد نااهل و غیر مستحق در زمینه بسط عدل به پیشگاه خداوند عرض نموده و از مسلمانان ترك آن را خواسته است .

در قطعه دوم این قسمت از دعای شریف مكارم الاخلاق كه موضوع نیمه آخر سخنرانی امروز است ، امام سجاد (ع ) به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و القول بالحق و ان عز؛بارالها! مسلمانان را موفق بدار كه همواره سخن حق بگویند اگر چه آن سخن برای آنان سنگین و موجب مشقت باشد.

حق و معانی آن 

حق در لغت عرب به معانی متعددی آمده است ، گاهی حق گفته می شود به معنای عدل در مقابل ظلم ، گاهی حق گفته می شود به معنای صحیح و صواب در مقابل باطل و ناصواب ، گاهی حق گفته می شود به معنای واقع و نفس الامر در مقابل ناحق و غیر واقعی ، و در كلام امام سجاد (ع ) این سه معنی راه دارد و مسلمانان باید در سخنان خود همیشه و همه جا این سه مطلب را رعایت نمایند، اگر چه مشقت بار و سنگین باشد. سنگینی قول حق گاهی از این جهت است كه عدل در كلام به ضرر ما یا به ضرر بستگان مورد علاقه ما تمام می شود، و گاهی از این جهت است كه بر وفق عدل سخن گفتن به نفع كسانی است كه بغض و كینه ما را در دل دارند. در هر دو صورت ، گفتن حق سنگین و مشقت بار است ، اما ارزش حق و عدل در اسلام به قدری مهم است كه باید سختی و مشقت آن را تحمل نمود و هرگز در راه ظلم و ناحق قدم نگذارد. قرآن شریف در زمینه عدل ، این هر دو مشقت را در دو آیه مورد توجه قرار داده و به مسلمانان خاطر نشان ساخته است كه هیچ یك از این دو مشقت موجب نشود كه عدل و حق را ترك گویید و به باطل و نادرستی گرایش یابید.

قرآن و احترام به حق 

یا ایها الذین آمنوا كونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسهم او الوالدین و الاقربین . (229)

ای اهل ایمان ! بپا دارید عدل را و همواره گواهان حق باشید هر چند بپا داشتن عدل و گواهی حق به ضرر خودتان یا والدین و نزدیكانتان باشد.

یا ایها الذین آمنوا كانوا قوامین لله شهداء بالقسط و لا یجرمنكم شنآن فوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی . (230)

ای كسانی كه ایمان آورده اید! در راه خدا پایدار و استوار باشید و به حق و عدل گواهی دهید، مراقبت نمایید كه عداوت و بغض گروهی شما را وادار نكند كه درباره آنان عدل را ترك گویید. عدالت كنید كه عدل از هر عمل خوبی به تقوی نزدیكتر است .

رعایت حق عدالت آدمی را با ناراحتی و مشكلات مواجه می سازد ولی طالبان حق و عدل مشكلات آن را كه مایه تعالی معنوی و سعادت انسانی است تحمل می كنند و در دنیا از عز و محبوبیت اجتماعی برخوردار می گردند و در قیامت از رحمت نامحدود خداوند بهره مند می شوند.

حق گویی و عزت 

عن ابی محمد الحسن العسكری علیه السلام قال : ما ترك الحق عزیز الا ذل و لا اخذ به ذلیل الا عز. (231)

امام عسكری (ع ) فرموده است : هیچ عزیزی حق را ترك نگفته جز آنكه ذلیل و خوار شده است و هیچ ذلیلی حق را اخذ ننموده ، جز آنكه به عز و بزرگی رسیده است .

عن ابیجعفر علیه السلام قال : لما حضرت ابی علی بن الحسین علیه السلام الوفاة ضمنی الی صدره ثم قال : ای بنی ! اوصیك بما اوصانی ابی حین حضرته الوفاة و بما ذكر ان اباه علیه السلام اوصاه به . ای بنی ! اصبر علی الحق و ان كان مرا. (232)

امام باقر (ع ) فرمود: پدرم حضرت زین العابدین موقعی كه مرگش فرا رسیده بود مرا سینه چسباند و به من فرمود: ترا وصیت می كنم به چیزی كه پدرم موقع مرگ به من وصیت نمود و فرمود پدرم این وصیت را به من فرموده است : برای حق بردبار و صابر باش اگر چه تلخ و ناگوار باشد.

اولیای گرامی اسلام برای آنكه پیروان خود را به صراط مستقیم حق سوق دهند و آنان را از گرایش به راه باطل بازدارند با تعبیرهای مختلف در این باره سخن گفته و مسئولیت الهی خود را به بهترین وجه انجام داده اند.

تحمل تلخی حق 

عن علی علیه السلام قال : اصبر علی مرارة الحق و ایاك ان تنخدع لحلاوة الباطل . (233)

علی (ع ) فرموده : با تلخی حق بساز و سختی آن را تحمل كن ، بپرهیز از اینكه شیرینی باطل ، اغفالت كند و راه حق را ترك گویی و برای همیشه بدبخت و سیه روز شوی .

بعضی از افراد، قسمتی از عمر خویش را در انجام كار باطل گذرانده و با پیمودن آن راه ، زندگی بالنسبه راحت و مرفهی به دست آورده اند. اگر به این روش ناروا و خلاف حق تا آخر عمر ادامه دهد، سرانجام با سوء عاقبت و وجدانی ناراحت می میرد و در پیشگاه الهی شرمنده و معذب خواهد بود، و اگر بخواهد از آن راه برگردد به سختی و زحمت دچار می شود و زندگی راحت از كف می دهد. علی (ع ) به چنین انسانی فرموده است :

ترك راه باطل 

عودك الی الحق و ان تعتب خیر من راحتك مع لزوم الباطل . (234)

علی (ع ) فرموده : برگشتت به حق اگر چه مستلزم رنج و تعب باشد بهتر از این است كه راحت زندگی كنی و همچنان ملازم اعمال باطل و ناروا باشی .

بحق سخن گفتن و طبق حق عمل نمودن همیشه و همه جا مطلوب شرع مقدس و مایه جلب رحمت حضرت باری تعالی است ولی در بعضی از مواقع گفتن یك كلمه حق در مقابل قدرتمندی ستمگر كه حیات بی گناهی را حفظ می كند یا ستمی را از مردمی می گرداند بسیار ارزنده و مهم است و پیشوای بزرگ اسلام آن را برترین جهاد خوانده است .

عن النبی صلی الله علیه و آله : ان افضل الجهاد كلمة حق عند سلطان جائر. (235)

رسول اكرم (ص ) فرموده : بالاترین جهاد گفتن كلمه حق نزد سلطان ستمكار است .

راه شناخت حق 

شرط اصلی عمل نمودن بر وفق حق ، شناختن حق و تمیز آن از باطل است . در پاره ای از مواقع جامعه بر اثر حوادث و رویدادهای سنگینی دچار اختلاف شدید می گردد و حق و باطل آنچنان به هم می آمیزد؟ كه شناخت روا از ناروا، حتی برای افراد پاكدل و منظمی كه با خلوص علاقه مند به اقامه حق و عدل اند، مشكل می شود و در گزینش خط مشی خود دچار حیرت می گردند. ممكن است كسانی تصور كنند در این قبیل مواقع راهی را كه اكثریت در پیش گرفته و می پیماید صحیح و برحق است و باید به آنان پیوست ، بعضی ممكن است تحت تاءثیر افرادی قرار گیرند كه بین مردم قدر و منزلتی رفیع دارند و گمان كنند پیروی از افراد نامی و مشهور، راه نیل به حق و عدالت و مایه وصول به رستگاری و سعادت است ، اما باید از این مطلب روشن باشد كه هیچ یك از این دو راه معیار وصول به حق و عدل و رهایی از باطل و ظلم نیست . در چنین موقع خطیری هر فردی باید وظیفه خویش را انجام دهد، به مسئولیت شخصی خود بیندیشد، عقل خود را به كار گیرد، از پی كاوش و تحقیق برود، و سعی خود را آنطور كه باید مبذول دارد تا حق را بشناسد، راه خود را تمیز دهد، و برای جلب رضای خداوند آن راه واقعی را بپیماید.

آزاد سازی عقل 

برای آنكه آدمی بتواند با مجاهده و كوشش و از راه به كار بستن عقل ، حق و باطل را بشناسد، روا را از ناروا تمیز دهد و صراط مستقیم رستگاری و سعادت را بیابد، باید در اولین مرحله ، عقل را از تمام قید و بندهای اسارت كه سد راه واقع بینی است ، آزاد سازد و اندیشه های تعصب و تصلب ، لجاج و عناد، دوستی و دشمنی ، تفوق طلبی و برتری جویی ، خودخواهی و هوی پرستی و دیگر فكرهایی همانند اینها را از صفحه خاطر بزداید، آزاد تعقل كند و فقط در جستجوی حق باشد. در مرحله دوم از خداوند استمداد نماید كه مجاهده اش خالصانه و پاك باشد تا از هدایت حضرت باری تعالی بهره مند گردد.

خداوند در قرآن شریف فرموده :

مجاهده خالصانه 

و الدین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. (236)

هر كس در راه ما مجاهده نماید، او را از هدایت خود برخوردار می سازیم .

اگر با او با خلوص و برای نیل به حق و حقیقت مجاهده نماید قطعا خداوند وعده خود را درباره او عملی می نماید و هدایتش می كند. در مرحله سوم وقتی حق را شناخت ، بدون چون و چرا از آن پیروی كند، هر چند بر خلاف میلش باشد؛ چه آنكه پیروی از حق ، اطاعت از خداوند است و افراد مطیع حق مشمول فیض او خواهند بود.

برترین مردم 

عن علی علیه السلام قال : ان افضل الناس عند الله من كان العمل بالحق احب الیه و ان نقصه و كرثه من الباطل و ان جر فائدة و زاده . (237)

علی علیه السلام فرموده : برتر از همه مردم نزد باری تعالی كسی است كه عمل به حق ، نزد او محبوبتر از باطل باشد. اگر چه عمل به حق مایه نقص و اندوه وی گردد و عمل به باطل موجب جلب منفعت و افزایش موقع او شود.